فردای محبت را دیروز چشیدم
و ناله ی مرغ سحر را
ک تازه ترین عاوازش سکوت بود، بوییدم
بوی رز خاهد داد!
پس تجلی صراحت مرگ چرا خابیده است؟
قرن دوستی پیدا شد؟
چلچله را به دعوای انسان ها چه کار؟
عارام ، عارام ، تازیانه های باران بر زمین را خاهم دید
و از زمین خاهم پرسید
از چه درد تو را ابر میگرید؟
راستی معنی عشق میدانی؟
زمین شولان پوش خاهد گفت :
معنی عشق میخاهی؟ برو به زمین سرد
به سرسبزی سبز ، کمی مانده به پشت تمدن سیاه
کمتر از ده ها قرن پیش از این
خاهی خاند : معنی عشق
همان ناله ی مرغ سحر بوده و بس!
درباره این سایت